تاریخ را که ورق میزنیم، بوی حماقت و جهالت از صفحات رنگپریده برمیخیزد..
بوی تعصبات بیمنطق و تفکرات بیارزش... گاهی باعث تهوع میشو...
در طول قرون و اعصار متمادی به این مخلوقِ محروم و مهجور و محجوب ، ظلم روا میداشته شده و لاشک فیه ! از آن زمان که خداوند روح متعالی خویش را در کالبد خشک انسان دمید تا عصر حاضر تبعیض در پوست و گوشت و ایضا استخوان جامعه محسوس است !
خوانده شده در عمق جنگلهای آمازون قبایلی میزیستند که اعتقادی به زن نداشتهاند! و چون بـرده از این مخلوق بهره میبردند و در یک تشبیه ساده میتوان گفت مردها مثل گاو بودند و زنها همانند الاغ ! مردهاشان امر خطیر بخور و بخواب را انجام میداده و زنها امیر غیرخطیر دیگری ! و گفته شده دادگاههای ژاپن برای کیفر دادن زنان جنایتکار و خاطی، آنها را برهنه در میدانهای عمومی به معرض تماشای مردم می گذاشته، وادار شان میکرد که مانند چهار پایان راه بروند !
زن موجودی تــو سریخور و بدبختی بوده ! این را من نمیگویم ، مستندات تاریخی بیان میکند !
ادامه مطلب ...
چه فکر کردهاید؟ بنشینیم جوشن کبیر بخوانیم و بعدش هم زه آب دیدگان بگشاییم و دلمان خوش باشد که رستگار میشویم؟! خیر، از این خبرها نیست عزیزان من! ثواب اکبر... بشتابید بسوی ثواب اکبر!
بعد از این که دعای حاج سعید حدادیان مقبول درگاه حق واقع نشد، حضرت حاج منصور ارضی حکم جهاد صادر فرمودهاند و وای بر من و تو که هنوز خموشیم! بخروش آن بانگ رحیل را...
ادامه مطلب ...سر سطر بنویسید:
پسران کراک و تریاک
دختران شیشه و هرزه گی
مادران دق مرگی
پدران سگ دو برای نان.
بنویسید:
بابا نای نان دادن ندارد..
بابا کار ندارد..بنویسید:
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد..تلاش بی ثمر..
آن مرد با الگانس آمد..
آن مرد باتوم دارد..
ژاپنی ها میگن : ما میتونیم ، مگر اینکه بلایی نازل بشه !!!
ما ( ایرانی ها ) میگیم : ... ما نمی تونیم ! مگر اینکه فرجی بشه !!
خداحافظ همین حالا
همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین
بیاد اون همه تردید
بیاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده س
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاهام
بدونی بی تو و با تو همینه اسم این دنیاخداحافظ ... خداحافظ
اینجا گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند. دیگر گوسفند نمیدرند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند!
کودکی که می داند
گریه های مادرش..
تن فروشی های خواهرش..
دست های پینه بسته پدرش..
و گرسنگی خودش..
همه از بی پولیست
چگونه در مدرسه بنویسد که علم بهتر است یا ثروت؟