درود
شرمنده بابت کم کاری ماههای گذشته..
دل نوشته ای زیبا از دوست خوبم حمیدرضا صبح زاهدی
«من و تو»
برای تو می نویسم
تو که پُر درد
تو که اشک می ریزی، تو که می خندی
تو که زخم خوردی و بخشیدی
تو کز نفهمیدنم رنجیدی.
تو که برایِ من تمامِ توان بودی
توان که هیچ، تمامِ جهان بودی.
منم برای تو اشک می ریزم، می خندم
منم برای تو جان می دهم، رَخت می بندم
مرا توان دیدنت در آغوشِ این و آن نیست
برای ندیدنش چشم زِ جهان می بندم.
یا مسکوت!