امشب، کوبانی مرکز زمین و محور زمان است.
امشب قلب میلیونها انسان در کوبانی میتپد. امشب کوبانی غرور و شکوه و رنج را دوباره ترجمه میکند. آسمان شهر ابری است. نفسهای کوبانی بوی باروت میدهد، بوی جسد، بوی خون.
مدرسههای کوبانی میپرسند: چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا فرزندانم یک بار دیگر بازخواهند گشت تا با عشق و علاقه خواندن و نوشتن به کُردی را دوباره پی بگیرند؟کودکان کوبانی از یکدیگر میپرسند: بزرگترهایمان قویتر هستند یا آنانی که قصد جان ما و بزرگترهایمان را کردهاند؟خاک کوبانی میپرسد: آنانی که صدها سال با من زیستهاند، چرا باید دیگر نباشند و چرا باید آنانی بیایند که متعلق به اینجا نیستند؟ و با من مهربان نیستند. چرا رقص باید تمام شود؟ چرا امید باید بخشکد؟ چرا باید آرزوهای اهالی من که از جنس برابری، آزادی و صفا بود، به تیرگی بگراید و توحش بیاید؛ جنایت بیاید؛ کثافت بیاید.آسمان کوبانی شهادت میدهد، میگوید: زیر سقف من، برده نبودن و برده نشدن ارزش بود. زیر آسمان من، چه مقاومتهایی که نشد. زیر آسمان من چه انسانها که ایستاده نمردند. زیر آسمان من عشق جاری بود. عشق به ساختن همه آن چیزهایی که سده هاست باید باشند اما نیستند. عشق به ساختن ارزشهایی که انباشت آرزوهای انسان است. آسمان کوبانی میگوید، زیر سقف من، انسانها، تا آخرین نفس به خودشان، رویاهایشان، سرزمینشان و آرمانهایشان وفادار ماندند. آسمان کوبانی با غرور این را میگوید..پ ن1. منبع: فیسبوق!پ ن2. راحت بخوابید و بی خیال زجرهایی که ممکن است آدمهای شهر کوبانی ببینند باشید!پ ن3. آیا بی خیال نبودن مشکلی را حل می کند؟ آری همین انرژی مثبت هم کار خودش را می کند؛ کاری کنید، حتی یک هشتک!پ ن4. افسوس برای جهانی که واژه "Justin Bieber Hot Videos" در آن ترند می شود بی هیچ نشانی از کوبانی!پ ن5. یک فاجعه دیگر در راه است، ای که دستت می رسد کاری بکن (اگر دستت برسد!).با امید رهایی مردم شهر کوبانی