تارنگار غلامعلی غلامیان

من آن کسم که می خواهد همه چیز را دگرگون کند

تارنگار غلامعلی غلامیان

من آن کسم که می خواهد همه چیز را دگرگون کند

ردپای کدخدای آبادی ما!

وای که ردپای دزد آبادی ما، چقدر شبیه چکمه های کدخداست؟
روزی که ردپای به جا مانده، شبیه چکمه های کدخدا بود یکی می گفت: دزد، چکمه های کدخدا را دزدیده، دیگری گفت: چکمه هاش شبیه چکمه کدخدا بوده. هر کسی به طریقی واقعیت را توجیه می کرد، دیوانه ای فریاد برآورد: که مردم؛ دزد، خود کدخداست، مردم پوزخندی زدن و گفتند:کدخدا به دل نگیر، مجنون است دیوانه است، ولی فقط کدخدا فهمید که تنها عاقل آبادی اوست. از فردای آن روز کسی آن مجنون را ندید و احوالش را جویا شدند که کدخدا میگفت :دزد او را کشته است، کدخدا واقعیت را گفت ولی درک مردم از واقعیت، فرسنگ ها فاصله داشت، شاید هم از سرنوشت مجنون می ترسیدند چون در آن آبادی، دانستن بهایش سنگین ولی نادانی، انعام داشت. این بود که اهل آبادی، هر روز عرعرکنان درخانه کدخدا جمع می شدند و ستایش کدخدا می کردند!!!
سیمین بهبهانی
پ ن: اعصابم داغونه...

نظرات 1 + ارسال نظر

خدایا انتخاب واحد دنیا را که خودت برایمان انجام دادی !

کاش لااقل سیستم حذف و اضافه ای نازل میکردی ،

خیلی از واحدها را باید حذف کنیم . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد