سلام دوستان عزیز
خیلی دلم گرفته!
امروز وقتی داشتم از سلف دانشکده برمی گشتم، صحنه ای دیدم که منو کاملاْ تحت تاثیر قرار داد... چقدر دردآور...
کودکی ۶ یا ۷ ساله، لباس هایش با لباس پدرش یک رنج بود!
چرک آلود و کثیف، لباس های یک دوره گرد...
و یک موتور...
فعلاْ نمی تونم بنویسم. بعداْ در موردش بیشتر با هم صحبت می کنیم...
دخترک دوره گرد، لباس های یک دوره گرد، دوره گرد، دست نوشته های صببح، دست نوشته های یک به اصطلاح دانشجو
کلمات کلیدی سایت:
خوشگلیا علی
ا ببخشید سلام
دیگه باید برم دوباره بهت سرمیزنم خدافظ
بهم سربزن
سلام داداش
چرافقط من تولینکاتم؟
به وبای دیگه سرنمیزنی؟
راستی نظرخصوصی یاعمومی فرقی نداره چون اون کسی که نمیخوام چیزی بدونه رمزوبموداره و بهش سرمیزنه!
دلم نمیخواد میونمون خراب شده چون مقصرم منم!بازم به وبم سربزن بای